اعتراض

انسان خلق شده تا به سرنوشتش خیانت کند

اعتراض

انسان خلق شده تا به سرنوشتش خیانت کند

اعتراض

زندگی دو چیز به من آموخت: مرگ آرزو و آرزوی مرگ.

آخرین نظرات

۲ مطلب در آبان ۱۳۸۷ ثبت شده است

با عنوان پست،خاطرات دبستان را نبش قبر می کنی با این تفاوت که عنوان کتاب " به من بگو چرا ؟ " بود!جذاب ترین سوال، سریعترین پستاندار کره ی خاکی و پاسخش نوعی یوزپلنگ!حال این که تو هم با حرکت لاک پشتی خود پس از 15 خزان به قافله ی سریعترین ها پیوستی می تونه یک جذابیت مرده به دنیا بیاره ! مسلما رکورد دوی 100 متر نصیب جناب عالی نشده بل با نقض قانون نسبیت انیشتین و سرعتی فراتر از سرعت نور یه سوی تاریکی کفر قدم(!!!) برداشته ای! شرط لازم،از برای برداشتن دیوارهای رو به رو،تخریب پل های پشت سر خواهد بود تا ثابت کنی از هر توبه ای، توبه کرده ای! البته نسبت به "ترین ها" آلرژی وحشتناکی پیدا کرده ای : عادل ترین،عالم ترین،شجاع ترین،باتقواترین،...(یه باره بگو ولی فقیه،خیال خودتو راحت کن) و انگیزه ی چندانی برای کسب نشان سریعترین کافر،نداری!خدایی که تمام "ترین" ها از آن اوست بندگانش را مختار به کپی برداری از خود کرده و این همان وجه تسمیه ی خدایگان،در مورد پادشاهان قدیم بوده! اگر نوک انگشت خود را به شخص خاصی چرخش ندهیم،بقای وبلاگ را از واجبات (باز هم چهار عمل اصلی حیات رساله ها) بدانیم،مصداق ها را هم به شعورخواننده ارجاع دهیم آن گاه در مورد سیستمی صحبت می کنیم که با input،افراد انتقاد پذیر output،دیکتاتور خواهیم داشت!(چه رسد به زمانی که input چیز دیگری باشد).پس همان input هم شایسته ی ترحم و دل سوزی خواهد بود،ترحمی از نوع ماندلا نسبت به زندانبانان خود! این سیستم آن قدر قائم به فرد و (یا خوش بینانه بگم) قائم به اقلیت انگشت شمار خواهد بود که تمام ورودی ها را دچار بیماری صعب العلاج توهم می کند،توهمی که در بهمن ماه دیگری(که ای کاش آن قدر،بیماری پیشرفت نکرده باشد)غزل خداحافظی خواهد خواند! کاتالیزگرهای سیستم دروغ و ریاکاری خواهند بود تا ظالم و مظلوم پیوندشان به یمن "امر به معروف و نهی از منکر"،این سیستم نظارتی و تخیلی شرع،روز به روز قوی تر گزدد و چشم حسودانی چون تو که میهنت ارث پدری آنان است،کور گردد.آخر تو، Keyboard به دست،بی جیر و مواجب بیگانه،به ایران ( این که ایران نام دختری است هرگز نمی تونه اتفاقی باشه) تجاوز کرده ای و چه گناهی تابو تر (شاید هم تابلوتر) از تجاوز!حتی اگر کتاب آسمانی،غیبت را به مراتب نابخشودنی تر بداند،غیبتی که به استفتاء مراجع با قرار دادن پسوند کافر در انتهای نام کاراکترهای طنز، بی شبهه و از هستی ساقط می گردد! تو کور شده ای و محروم از نور "ترین ها "! بوف کور! به من نگو چرا ؟ چرا که تو با چشمان کورت در پشت سنگرهای سوال،قادر به قضاوت کردن نخواهی بود !تو محکوم به تاریکی کفر هستی و خود کرده را تدبیر نیست!
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۸۷ ، ۰۱:۳۷
protester

حتی یک ملحد هم وجود یک نیروی برتر و مرموز که اشیا و رویدادها را مدیریت می کند می پذیرد. البته این پذیرش مستقل از خواسته ی اوست و بر او دیکته می شود.نه خیلی می تونه انتظار داشته باشه و نه چنین حقی بهش داده شده که در تعیین سرنوشتش دخالت داشته باشه حتی گاهی حداقل ها هم به آرمان مبدل می گردند،برای نمونه وقتی بیرون میره باید خوشحال باشه که ماشینش سر جاش آرام گرفته و اگر هست لاستیک هاش پنچر نشده و اگر پنچر نشده هنوز تا آزمون عدم نیاز به هل دادن چند دقیقه ای را می تونه در آرامش باشه!البته در این میان برای این که او را سرگرم و دلخوش نگاه دارند یک سلسله انتخاب های اجباری،صوری و سطحی که مشابه اسباب بازی های کودکانه است به او داده می شود تا چنان فکر کند که به حساب می آید اما در اصل دیگران برای او انتخاب می کنند.انسان به مفهوم واقعی زمانی دارای انتخاب است که راههای مقابل او نیز از لحاظ شرایط،یکسان باشند در غیر این صورت به جای این که او راه را انتخاب کند خود راه است که برای او انتخاب می کند.با این وجود،شرایط مذکور اجازه ندارند که انسان را ناامید کنند چرا که از قضا همین به ظاهر پوچ آمدن دنیا و دست و پا بسته بودن انسان می تونه انگیزه وصف ناپذیری به انسان اهدا کنه که  نه برای تغییر نگاهش به زندگی بل از برای تحمیل نگاهش به زندگی مبارزه کند ،اگر چه به حق گفته باشند:"زیر ردای بلند آسمان آنانی ناامیدترند که زمانی امیدوارترین بوده اند،بی اعتقادترین ها زمانی بیشترین اعتقاد را داشته اند"!امان از این اعتقادات،برای ما ایرانیان که در جامعه ای دینی (!!!) زندگی کرده ایم فرار و یا به تعبیری مناسب تر رهایی از آنان شبه محال به نظر میاد،ممکنه از ایفای نقش یک ملحد به خوبی بر بیاییم اما به محض قرار گرفتن در دیگ اضطرار کافر به کفر خود می شویم و هر آن چه عمری خرافات خوانده ایم لباس یقین بر تن می کند.در این میان ممکنه شک مانند آونگی دائما ما را میان کفر و ایمان در نوسان نگاه دارد نوسانی که پریودش به کمتر از دقیقه هم خواهد رسید.اگر همه ی عمر را با فرض نبود خدا زندگی کنیم دست به ریسک بزرگ و خطرناکی زده ایم مضافا براین که دلیل قانع کننده ای برای انکار خدا نداریم (به ویژه زمانی که متهم اصلی را خدا بدانیم)اما آیا اعتقادات ما می تونه به خدا مجوز بده که در شرایط یکسان بنده ای معتقد،را مشمول پارتی بازی خود و بنده ای کافر،را محروم از قوانین طبیعت کند؟شاید این گونه پاسخ داده شود که :"در تجربه ی خداوند بر خلاف تجربه ی طبیعت که قوانینش پس از آزمایش به دست میاد ابتدا باید به قانون ایمان بیاری و سپس اون را آزمایش کنی!هر چه ایمانت قوی تر باشه احتمال موفقیت آمیز بودن آزمون بیشتر خواهد بود." اما سوال در مورد قوانین طبیعت بوده یعنی آیا برای نمونه کفر و یا ارتداد یک انسان می تونه در پنچر شدن ماشینش موثر باشه؟میگم موثر نمیگم علت!منظورم اینه که آیا ممکنه برای یک انسان کافر و یا مرتد 2+3،2 نتیجه دهد؟ اصلا با 5 شدن احتمالی آن برای انسان معتقد کاری ندارم. البته از مجوز دادن به خدا سخن گفتن طنزی بیش نیست! 
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۸۷ ، ۰۱:۳۵
protester