اعتراض

انسان خلق شده تا به سرنوشتش خیانت کند

اعتراض

انسان خلق شده تا به سرنوشتش خیانت کند

اعتراض

زندگی دو چیز به من آموخت: مرگ آرزو و آرزوی مرگ.

آخرین نظرات

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۸۸ ثبت شده است

وقتی مفهوم دست بندهای سبز را سوال می کنی(این قدرها هم احمق نیستم که مفهومش را ندونم!) میگه ما طرفداران مهندس موسوی هستیم."تا چه حد او را می شناسی؟"<ببین خاتمی از اون حمایت کرده و همین برای من کافیه.>لزومی نداره انرژی نداشته ام را بی مورد هزینه کنم،پاسخ او جامع و مانع بوده.این همان تقلیدی است که هاشم آغاجری با تقبیح آن،تا مرز اعدام پیش میره. و این شعار "یا حسین یا میر حسین" چه بی هزینه،کمبود ویتامین "Nostalgia" را تامین می کنه:بی اختیار به یاد "یاحسین" گفتن های "pressure group" کوی دانشگاه 1378،میفتم.دست بند های گره خورده بر امامزاده ی موسوی،با آرزوی حاجت روا شدن،شوری می آفرینه از برای قربانی کردن آزادی،آزادی از موج های سوم ،چهارم و ...! که موج هرگز به شما فرصت تامل و تفکر نمیده و خب آزادی بی اندیشه،به مراتب خطرناک تر از استبداد عریانه!تفکری که یه شبه با بستن دست بندی حاصل میشه بی ثباتی را در ذات خود داره.خب اشکالی نداره،مهم ارضای حس "صندوق رای پرستی"ما خواهد بود.هنوز دستگاهی اختراع نشده که آرای افراد را ارزش گذاری کنه،این که رای تو از شور بوده یا شعور،در سرنوشت انتخابات تاثیری نداره.می خوای فریاد بزنی که این همان آفت دموکراسی است و با تحسین یونانیان باستان،تنها برای روشنفکران حق رای قائل باشی،نه این که خون اونا رنگین تره،نه،چون آرای اونا کمتر اسیر شعار و احساسات میشه! اما داری تند میری،مگر خبر نداری:عبدالکریم سروش،محمد قوچانی،جمیله کدیور،عطاء الله مهاجرانی،عباس عبدی،محمد علی نجفی،غلامحسین کرباسچی،مسعود نیلی،احمد زیدآبادی،تقی رحمانی،محمد علی ابطحی،عبد الله مومنی ،عمادالدین باقی و ... از کروبی حمایت کرده اند.کروبی ای که در مجلس ششم یه تنه از حکم حکومتی حمایت می کنه،کروبی ای که تا چند ماه پیش برای 20:30 آشپزی می کرد،کروبی که با 50 هزار تومان عوام فریبی احمدی نژاد را به روی پل برد(زورش نرسید ضربه فنی کنه)،کروبی که جسارت هایش را مدیون دیکته های مشاورانشه.پس به این راحتی نسبت به دموکراسی آلرژی پیدا نکن.اگر شعار" آوردن نفت بر سر سفره های مردم" به راحتی انکار میشه، "تدارکات چی بودن خاتمی"هم در رقابتی نابرابر و البته بی صداتر سرنوشتی بهتر از تکذیب پیدا نمیکنه.موسوی در ولایت مداری احمدی نژاد(سازمان حج و زیارت) شبهه افکنی می کنه اما غافل از این که در حال آبیاری نهال تدارکاتچی بودن رئیس جمهوره.ستاد موسوی محفلی میشه از برای مرور معجزات احمدی نژاد و به جای گریه همه می خندند!زیر بارش تشویق های تهییج کننده کسی سوال نمی کنه فاجعه بودن احمدی نژاد دلیلی بر ناجی بودن موسوی نیست! احمدی نژاد برای اصلاحات حکم شاگرد کودنی را داشت که شاگرد تنبل های دوم خردادی را دچار توهم نابغه بودن کرد.آنان که در ستاد درودهای خود را نثار موسوی می کنند چون به خلوت می روند به کف کف،نبودن موسوی معترفند اما با گرز جبر و مصلحت این بار از تو اعتراف خواهند گرفت:"خارج از دور باطل بد و بدتر بازی ای قابل تعریف نیست"ما را به "فشار از پایین" امید نیست تو برای "چانه زنی از بالا"حاشیه سازی نکن،قاعدتا قصد انقلاب نداری چرا که هزینه ی آن باز از جیب من و تو داده خواهد شد.مهندس موسوی سکوت نکرده بود(تنها سهم شما سکوته!)،رسانه ای در اختیار نداشته.شاید نگران فیلتر شدن سایت خود بوده و گر نه در زمانه ای که سوپر محله با سایت خود کار فرهنگی(!) می کنه و یا پیرمرد(!) های کم سن و سال به جرم وبلاگ نویسی غیر فانتزی،در اوین برای آینده ی خود برنامه ریزی می کنن،نداشتن رسانه شوخی بچه گانه ای است.البته داشتن وبلاگ برای نخست وزیر جنگ زده،کسر شانی است که با خون "امید رضا میر صیافی"هم Undo نمیشه.من هرگز نمی تونم به واسطه ی قسم خوردن "محمد رضا خاتمی" بگم موسوی اصلاح طلب بوده.آقای موسوی به مدد عنایت قدرت کاریزماتیک معمار انقلاب،علی رغم میل باطنی آقای خامنه ای،برای بار دوم نخست وزیر می گردد و این همان بدعتی بود که برای نظر ولایت فقیه حق وتو قائل میشد.آقای موسوی در برابر اعدام فله ای شهریور 67 مجاهدین و توده ای ها سکوت می کنه چرا که خود را مقلد و مدیون امام می دونه.حال پس از 20 سال با تفکیک قوا و زندانبان نبودن خود را بی گناه معرفی می کنه، اما مگر استعفا منقرض شده بود.در این چند ماه آن قدر از خوبی های ولی فقیه،امام و مشحور شدن با بسیجی ها گفته که تصور می کنی این سخنان احمدی نژاد باشه.موسوی با نهایت سخاوتمندی از شهروند بودن نهضت آزادی خبر میده اما نمیگه منظورش حق حیاته یا حق انتخاب شدن و رسانه داشتن را نیز در آغوش خواهد کشید؟خاتمی از اخلاق مداری میگه اما فراموش می کنه اولین شرط اخلاق صداقت است،ای کاش صادقانه می گفت از سوی رهبری تحت فشار قرار گرفته و اون انصراف میوه ای دیگر از مصلحت سنجی های سیری ناپذیرش بوده.یادش بخیر معین 84، که صریحا از قبول نداشتن حکم حکومتی سخن می گفت. اگه 12 سال دیگه کاندیدای اصلاح طلبان احمدی نژاد بود اصلا به چشمان خود شک نفرمایید،اون موقع راحتر می تونیم درباره ترکستان بودن مقصد راهی که امروز می رویم قضاوت کنیم!نمی خوام مانند سلطنت طلبان خوش نشین از تحریم سخن بگم اما رای من با تمام بی ارزشی خود،در سال"اصلاح الگوی مصرف"به همین راحتی ها سوخته نخواهد شد. نمی خوام هم چون روشنفکران بی مسئولیت آرای احمدی نژاد را آرای توده های بی سواد بدونم اما با تمام وجودم آرزو می کنم او دوباره رئیس جمهور نشه.تحقق این آرزو(به اندازه ی یک رای)لاجرم به انتخاب از میان بد و بدتر خواهد انجامید.اگر چه هر روز با خود تکرار می کنم که "انتخاب نکردن هم یه نوع انتخابه"،اما خوب می دانم که شاید" بدتر" امروز" بد" فردا باشد!  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۸۸ ، ۰۰:۵۹
protester