بچه که بودم ظهور امام زمان را این چنین برایم تصویر میکردند، با آمدنش مردم بی آن که دزد خطاب شوند دست در جیب دیگری، به مقدار نیاز خود برداشت میکنند. جامعهای بیطبقه، جامعهای که در آن سرمایهدار محبوبیتی ندارد. پیش خود میگفتم: پس با این حساب، اون موقع میتونم هر چه قدر که بخوام اسباب بازی و یا نه،سری کامل کتاب های نجوم ایزاک آسیموف را بخرم. چند سال، کافی بود که نسبت به آموختههای خود مشکوک شوم. اصلا چه معنی داره یه نفر که هیچ زحمت و تلاشی نکرده و یا خلاقیتی از خود نشان نداده، دست کنه تو جیب دیگری؟ چرا این همه تقبیح سرمایهداری؟ کم کم فهمیدم که چه خواب های پریشانی دیده ام. آخر چرا عمر خود را در کوری گذراندهام؟ دولت(یا همان حکومت) عملا و علنا این کار را انجام میدهد. دست تو جیب مردم کردن و دزدیدن پول های نفت! کسی هم یقهی او را نمیگیرد. کمبود امام زمان را هم با نایبش جبران کرده اند. به اسارت شبههها رفته بودم. اگر امام زمان ظهور کند با مخالفینش چه میکنه؟ اگر عده ای بنا به تشخیص و تعقل خود و یا نه، از روی هوس و لجاجت، حکومت اسلامی و یا حتی اسلام فردی را تاریخ مصرف گذشته بدانند مستحق چه برخوردی خواهند بود؟ مضافا بر این که توصیفاتی از قبیل دریای خون ذهنم را آشفته تر می کرد. تمام تلاشم را کردم تا نسبت به ظهور که زمانی آرزویش را می کشیدم دافعه پیدا نکنم. گفتم شاید منظور از جنود امام زمان، عقول رشد کردهی مردم باشد، لشگرکشیها هم گفتگوی میان آرای و افکار مختلف خواهد بود. اما هنوز پیش فرض به حق بودن اسلام و پیشگویی پیروزی اسلام، آزارم می داد، قاعدتا اسلامی غیر از این اسلام منظور بوده است. اسلامی که اقلیت مردود را از حقوق مدنی خود محروم نمی کند. اسلامی که برای هوس رانان حق لذت اومانیستی قائل است. اسلامی که شیطان پرستان را به تیغ نخواهد کشید بلکه خود به خود بازار شیطان پرستی را کساد می کند. اسلامی که در ان بیحجابی تجاوز به حقوق دیگران خوانده نمیشود. اسلامی که راه را نشان میدهد اما بر تمام راه های دیگر تابلوی ورود ممنوع قرار نمیدهد. اسلامی که در آن درب جهنم هم چنان باز است و افراد به زور بهشتی نمیشوند. اسلامی که به جای اعدام همجنس بازان، میل به آن را به دار میآویزد. اسلامی که بر عقول حکومت می کند نه بر دل ها. اسلامی که به زور حکومت نمیکند. اما آیا حکومت امام زمان طی یک فرآیند دموکراتیک به قدرت خواهد رسید؟ آیا انسانهایی که هیچ پیش زمینهی ذهنی یا تجربه ی قبلی نسبت به چنین حکومتی ندارند آن را بر خواهند گزید؟ البته مردم ایران تجربهی چنین رفتاری را در فروردین هزار و سیصد و پنجاه و هشت داشته اند: رای بدون تجربهی قبلی.